چهارده معصوم

چهارده معصوم

چهارده معصوم

چهارده معصوم

گوش به دعای مادر

در آن شب ، همه‏ اش به کلمات مادرش - که در گوشه‏ای از اطاق رو به‏ طرف قبله کرده بود - گوش می‏داد . رکوع و سجود و قیام و قعود مادر را در آن شب ، که شب جمعه بود ، تحت نظر داشت . با اینکه هنوز کودک بود ، مراقب بود ببیند مادرش که این همه درباره مردان و زنان مسلمان دعای خیر می‏کند ، و یک یک را نام می‏برد و از خدای بزرگ برای هر یک از آنها سعادت و رحمت و خیر و برکت می‏خواهد ، برای شخص خود از خداوند چه چیزی‏ مسألت می‏کند ؟
امام حسن آن شب را تا صبح نخوابید ، و مراقب کار مادرش ، صدیقه‏ مرضیه (ع) بود . و همه‏ اش منتظر بود که ببیند مادرش درباره خود چگونه دعا می‏کند ، و از خداوند برای خود چه خیر و سعادتی می‏خواهد ؟ شب صبح شد و به عبادت و دعا درباره دیگران گذشت . و امام حسن ، حتی‏ یک کلمه نشنید که مادرش برای خود دعا کند . صبح به مادر گفت : " مادر جان ! چرا من هر چه گوش کردم ، تو درباره دیگران دعای خیر کردی و درباره‏ خودت یک کلمه دعا نکردی ؟ " 
مادر مهربان جواب داد :  پسرک عزیزم ! اول همسایه ، بعد خانه خود 

پاورقی :
 1. " یا بنی الجار ثم الدار » " بحار الانوار ، جلد 10

 

منبع : داستان راستان جلد اول

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.