شیعیان و منتظران در زمان غیبت از نور مستقیم هدایت امام مهدی (علیه السلام) محروم هستند و در مسیر هدایت به دشواری حرکت می کنند و امکان افتادن در ورطه گمراهی و انحراف برایشان بیشتر فراهم است، در این شرایط منتظران می توانند با پرورش دادن اعتقاد عمیق به امامت در درونشان، خود را از غفلتها، گناهان و انحرافهای زمان غیبت مصون بدارند و زمینه تکامل اخلاقی را در خود ایجاد کنند و بدین وسیله زمینه ساز ظهور امام خود گردند.
دوره امامت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام یکى از طولانى ترین دوران هاى امامت ائمّه علیهم السلام به شمار مى رود. در فاصله سالهای 125 تا 132 هجری که دوره درگیری های بنی امیه و بنی عباس بر سر انتقال حکومت بود و همچنین در سال های اول استقرار حکومت نوپای عباسیان، فرصتی طلایی و استثنایی برای دمیدن روح و جان تازه بر پیکره اسلامی که در مدت یک قرن دستخوش انواع تحریفات قرار گرفته بود، به وجود آمد. امام صادق علیه السلام این فرصت را غنیمت شمردند و با تمام قوا وارد عرصه جهاد علمی برای احیا و بازسازى معارف اسلامى شدند و مکتب علمى عظیمى به وجود آوردند که محصول آن، چهار هزار شاگرد در رشته هاى گوناگون علوم بود، و اینان در سراسر کشور پهناور اسلامى آن روز پخش شدند. تأسیس چنین مکتب فکرى و این سان نوسازى و احیاگرى تعلیمات اسلامى، سبب شد که امام صادق علیه السلام به عنوان رئیس مذهب جعفرى (تشیع) مشهور گردد. حوزه هاى علمیه امروز شیعه امتداد حوزه آن روز حضرت است.
با
وجود اینکه پیشوای ششم بیش از ده سال از آزادی عمل منحصر به فردی در تعلیم
و ترویج معارف اسلام و تشیع برخوردار بودند، با مراجعه به کتب حدیثی
مشاهده می کنیم که بیشترین روایات در مورد تقیه از
امام صادق علیه السلام نقل شده است.(١) لذا این سوال مطرح می شود که به چه
دلیل امام علیه السلام علیرغم مبسوط الید بودن در نشر و تبلیغ آموزه های
تشیع، مکررا اصحاب خود را به لزوم کتمان و تقیه توصیه و نصیحت می کردند؟
پیش از پاسخ به این سوال لازم است که به بیان تعریفی اجمالی از معنای تقیه بپردازیم.
اگر کسی قرآن را در خود راه داد، بطوری که تمام جهات قرآن از ظاهر و باطن قرآن، معانی، اخلاقیات، عقائد، ملکات، معارف و توحید قرآن در او متجلی شد، این وجودش حقیقت قرآن می گردد. وجود مقدس امام علی (ع) قرآن است و خودش فرمود: «أنا کلام الله الناطق»؛ «من گفتار ناطق خدا هستم». یعنی هیچ مرتبه ای قرآن ندارد، در هیچ یک از عوالم، مگر آنکه آن حقیقت در این موجودیت تجلی کرده است، و آن حضرت حائز تمام مقامات و درجات قرآن است؛ این است قرآن حقیقی و حقیقت قرآن. آن وقت این قرآن در روز قیامت حرکت می کند. أمیرالمؤمنین (ع) دارای زندگانی است و دارای حیات قرآنی است و موجودیتش قرآن شده است، و در روز قیامت از میان صفوف مسلمین و فرشتگان و شهیدان و پیامبران عبور می کند و همه می گویند: ما این مرد را می شناسیم ولی دارای بهاء و نوری است که ما نداریم، مسلما اجتهاد و کوشش وی در دنیا برای پیدایش حقیقت قرآن در وجودش از ما زیادتر بوده است. همین طور هم هست، چون هر یک از مؤمنان و شهداء می خواهند خودشان را برسانند به حقیقت قرآن؛ مثلا ما که مسلمانیم، خیلی جهد می کنیم، کوشش می نمائیم که خود را به حقیقت قرآن نزدیک کنیم و هر چه نزدیک می کنیم، باز طلب می کنیم که نزدیکتر کنیم، و این اشتها و آرزو در ما هست که ما خودمان را به مقام کامل قرآن برسانیم، ولی چون نرسانده ایم یک حالت مترقبه و منتظره و ضعفی در ما موجود است که اگر برخورد کنیم به آن موجود حقیقی که قرآن را به تمام معنی در صقع موجودیت خودش ایجاد کرده و تجلی داده است، از طرفی می گوئیم، ما این را می شناسیم، ما با این آشنائی داریم و از طرفی می گوئیم، این از ما بهتر است، حسن و جمال و بهاء و نور او افزون تر است، چون اجتهادش در راه خدا زیادتر بوده است و این گفتار صحیح است، و تمام این گفتگوها بمنصه خود می نشیند و همه ظهور و بروز آن واقعیتی است که قرآن دارد.
شاید این سوال به ذهن بسیاری خطور کرده باشد که؛ چرا منتظر ظهور باشیم درحالی که امید نداریم عمر ما به دیدن حکومت جهانی و عدالت گستر منجی موعود کفاف دهد؟ قرنهاست که مسلمین به امید ظهورش به دنیا آمدند و از دنیا رفته اند، اگر امام زمان علیه السلام در دوران حیات ما نیز ظهور نکنند؛ دیگر چرا باید همواره منتظر باشیم؟
ادامه مطلب ...
دلایل بوسیدن و احترام کردن ضریح حرم ائمه اطهار(علیهم السلام) و تبرک جستن و نشان دادن علاقه و محبت مردم به اهلبیت از سوی آیتالله العظمی سبحانی تشریح شد.
معظمله در پنجمین نشست از سلسله جلسات کلام اسلامی در مشهد به معنی اصطلاحی « تبرک» و « تبرک جستن» اشاره کرده و اظهار داشتند: سنت الهی بر این است که همیشه مسببات از طریق اسباب خواسته شود.
ایشان با اشاره به اینکه قرآن کریم تبرک جستن را در شرایع گذشته نقل کرده و به آن اشاره داشته است، گفتند: یکی از این شاهد مثالها درباره داستان یعقوب و پیراهن یوسف است که میفرماید «اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِی یأْتِ بَصِیرًا وَأْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ»( یوسف : 93) این پیراهن مرا ببرید، و بر صورت پدرم بیندازید، بینا میشود! و همه نزدیکان خود را نزد من بیاورید!» ایشان اضافه کردند: خدای متعال از طریق سبب غیرطبیعی هم پیراهن و هم اراده یوسف را در اینجا موثر نموده است.
این مرجع تقلید گفتند: مسبب الاسباب خداست که خیر را در یک واسطه خاص گذاشته و به اذن او موثر میشود.
معظم له در ادامه به آیهای دیگر درباره تبرک جستن ملل پیشین اشاره کرده و با بیان اینکه بنی اسرائیل در جنگهای خود به صندوق حضرت موسی، تبرک جسته و عامل پیروزی خود میدانستهاند، یادآور شدند: اگر تبرک صحیح نبود خداوند برای آن بیان و تصدیقی در قرآن نمیآورد.
ادامه مطلب ...