پست ثابت (آبروی آب)

السلام علیک یا غریب مدینه،یا کریم آل طه،یا راز دار کوچه

یا امام حسن مجتبی(علیه السلام)

************************************

السلام علیک یا علمدار کربلا

خودش گفت:هرجا اسم عموم بیاد،من به اونجا سر میزنم،یا

صاحب الزمان "ع" توی وبلاگم اسم عموت رو آوردم،

به منم سر بزن.

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد

سردار حسین، سید و سالار نیامد

علمدار نیامد / سپهدار نیامد


دیگر شده ام دچار وسواس بیا !
بدجور به عصرجمعه حساس بیا !
گفتی به عموی خود ارادت داری !
این بار قسم به دست عباس بیا !

شاید......

شاید بیایم و بروز شود

اما

معلوم نیست کی.....


التماس دعا


نماز بالای سر....

به نام نامی سر، بسمه‌ تعالی سر
بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر

فقط به تربت اعلات، سجده خواهم کرد

که بنده‌ی تو نخواهد گذاشت، هرجا سر

قسم به معنی لا یمکن الفرار از عشق

که پر شده است جهان، از حسین سرتاسر

نگاه کن به زمین! ما رأیت إلا تن

به آسمان بنگر! ما رأیت إلا سر

سری که گفت: «من از اشتیاق لبریزم

به سرسرای خداوند می‌روم با سر

هر آنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم

مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر.»

همان سری که "یحب الجمال" محوش بود

جمیل بود، جمیلا بدن، جمیلا سر

سری که با خودش آورد بهترین‌ها را

که یک به یک، همه بودن سروران را سر

زهیر گفت: حسینا! بخواه از ما جان

حبیب گفت: حبیبا! بگیر از ما سر

سپس به معرکه عابس، " أجنّنی"گویان

درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر

بنازم " أم وهب" را، به پاره تن گفت

برو به معرکه با سر ولی میا با سر

خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید

گذاشت آخر سر، روی پای مولا سر

چنان که یک تن دیگر به آرزوش رسید

به روی چادر زهرا گذاشت سقا، سر

در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد

همان سری است که برده برای لیلا سر

همان که احمد و محمود بود سر تا پا

همان سری که خداوند بود، پا تا سر

پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد

پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر

میان خاک، کلام خدا مقطعه شد

میان خاک؛ الف، لام، میم، طا، ها، سر

حروف اطهر قرآن و نعل تازه‌ی اسب

چه خوب شد که نبوده است بر بدن‌ها سر

تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود

به هرکه هرچه دلش خواست داد، حتی سر

جدا شده است و سر از نیزه‌ها درآورده است

جدا شده است و نیفتاده است از پا سر

صدای آیه کهف الرقیم می‌آید

بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر

بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام

که آفتاب درآورد از کلیسا سر

عقیله، غصه و درد و گلایه را به که گفت؟

به چوب، چوبه محمل، نه با زبان، با سر

دلم هوای حرم کرده است می‌دانی

دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر

گزارش تصویری یادواره.....'


• فَخَرجَ عبدالله از خیمه.....

وَ قال عبدالله بن حسن(ع) :

والله لا اُفارِق عَمّی.

فَضَربَهُ بِالسّیف، فاتـَّقاها الغُلامُ بِیَدِهِ فَأطنَّها إلى الْجِلد فإذا هِیَ مُعَلَّقهٌ. . .
گفت بابا دست خود را حائلِ رویـت کنم
راست گفته، مثل زهــرا بی پناه افتاده ای
من بـه "هَلْ مِنْ ناصِر" تــو آمدم در قتلگاه
آمدم دشمن نگوید از نــگــاه افتاده ای . . .

ح س ی ن ......


تو چه کردی که به قلب همگان جا داری
نسبی با شرف و مکنتِ والا داری
حسنِ یوسف،یدِ بیضا،دمِ عیسی داری
هیبتِ شیرِ خدا عصمتِ زهرا داری
تو بزرگی،تو امیری،تو سر و سرداری
زانکه صحن و حرم و گنبدِ زیبا داری
تو عزیز الله و محبوبِ دلِ داداری
سلطنت تا به ابد بر همه دلها داری
آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری

سیب،به،انار....

جبرئیل به صورت انسان نازل شده بود بر محمد

حسن (ع) و حسین (ع) از او هدیه می خواستند.

میوه برایشان آورد...

سیب و به و انار.

از آن میوه ها می خوردند و تمام نمی شد.

فاطمه(س) که از دنیا رفت

انار تمام شد

علی (ع) که به شهادت رسید

به تمام شد

بعد از شهید شدن حسن(ع) سیب ماند پیش حسین(ع)

روز عاشورا تشنه که می شد سیب را می بویید

بعد از عاشورا  ، سیب را کسی ندید

بویش را ولی بعضی ها می شنوند.

از قبر حسین (ع) هنوز هم...

لبیک یا حسین........

مرگ بر آمریکا.......

افسران - امام تنها ....

خدای دانه های انار.....

مگر می‌شود زندگی مرا

به هم ریخته

آفریده باشد؛

خدای دانه‌های انار.

حضرت ارباب......

حضرت ارباب

به حق دختر 3 ساله ات

کاری کن


simB7c_535.jpg

چشم انتظارم حضرت ارباب

حضرت فاطمه معصومه(س)

میلاد مظهر عصمت و نجابت، حضرت فاطمه معصومه(س)

و روز دختر بر تمام دختران عفیف ایران زمین مبارک باد
1347815606.jpg

ببخش مرا...

کاش وسواس بگیرم
شب و روزم
همه این باشد و باشد
که مبادا
ز من و کردهٔ من
دلبر من
غصه بگیرد!
و زبانم لال
برای گنهم اشک بریزد!
افسران - کاش وسواس بگیرم...

یاد شهید را در دل نگه دارید

l5a64mawdtt7u5imrjxb.jpg

یاد شهید را در دل نگه دارید

ودر صندوق زیبای انقلاب گذارید

وبا قفل حجاب آن را ببندید

وبه دست ایمان بسپارید

تا از گزند هوس در امان بماند

18782829129571089250.png

بیابــــان هـــم کــــــه بــاشی

بیابــــان هـــم کــــــه بــاشی

"حسیـــن" آبــــادت میکنــــد

قطعه ایی از بهشت ات میکند

درست مثل  كـــــربــــلا
526418bf670d5af7e9242ced15bd730e-425
السلام علیک یا حسین بن علی(علیه السلام)

گفت : سی-سالگی …

سر قبر نشسته بودم …

باران می آمد. روی سنگ قبر نوشته بود: شهید مصطفی احمدی روشن ….
از خواب پریدم.

مصطفی ازم خواستگاری کرده بود، ولی هنوز عقد نکرده بودیم.

بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم.

زد به خنده و شوخی گفت : بادمجون بم آفت نداره…

ولی یه بار خیلی جدی ازش پرسیدم که :کی شهید می شی مصطفی؟

مکث نکرد، گفت : سی-سالگی …

باران می بارید شبی که خاکش می کردیم…

javanenghelabi - ahmadi roushan 4

مسافر


siaYc8_420.jpg

آخرین حرف های بابا....

1252_religion.jpg

شما دینتون را فروختید و ما خریدیم.

مقتدر مظلوم - شما فروختید ما خریدیم ...

بانوی محجبه ای در یکی از سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای در فرانسه خرید می‌کرد؛ خریدش که تموم شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندق‌دار یک خانم بی‌حجاب و اصالتاً عرب بود
صندوق‌دار نگاهی از روی تمسخر بهش انداخت و همینطور که داشت بارکد اجناس را می‌گرفت اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز می‌انداخت. اما خانم باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمی‌گفت و این باعث می‌شد صندوقدار بیشتر عصبانی بشه ! بالاخره صندوق‌دار طاقت نیاورد و گفت: «ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران داریم این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو هستید! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه می‌خوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور می‌خوای زندگی کن
خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندق‌دار کرد… روبنده را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوق‌دار که از دیدن چهرهٔ اروپایی و چشمان رنگین او جا خورده بود گفت: «من جد اندر جد فرانسوی هستم…این دین من است . اینجا وطنم است
شما دینتون را فروختید و ما خریدیم.

ایشان از ما هستند

 

اگر این حرف را اینجا نزنم ، پس کجا بزنم ؟ می دانم حضرت آقا راضی نیستند ولی ما موظفیم که بگوییم.

مرحوم آیت الله احمدی میانجی ازعرفای زمان و از شاگردان آیت الله بهجت(ره) بودند. ایشان به محضر امام زمان(عج) شرفیاب شده بودند ، در یکی از تشرفات گفتند که از امام زمان در خصوص رهبری آقا سید علی سوال کردم :

 آقا! نظرتان در مورد ایشان چیست؟

امام زمان (عجّل الله تعالي فرجه الشّریف) فرمودند: ایشان از ما هستند .

سخنرانی در بيت رهبري ، مراسم عزاداری حضرت زهرا سلام الله عليها (28/2/89)