چهارده معصوم

چهارده معصوم

چهارده معصوم

چهارده معصوم

امام باقر (ع) و دو کبوتر

محمد بن مسلم گوید: روزى خدمت امام باقر علیه السلام بودم که یک جفت قمرى آمدند و روى دیوار نشسته طبق مرسوم خود بانگ مى‏کردند، و امام باقر علیه السلام ساعتى به آنها پاسخ مى‏گفت، سپس آماده پریدن گشتند، و چون روى دیوار دیگرى پریدند، قمرى نر یک ساعت بر قمرى ماده بانگ مى‏کرد، سپس آماده پریدن شدند،

من عرض کردم: قربانت گردم، داستان این پرندگان چه بود؟

فرمود: اى پسر مسلم هر پرنده و چارپا و جاندارى را که خدا آفریده است نسبت بما شنواتر و فرمانبردارتر از انسانست، این قمرى بماده خود بدگمان شده و او سوگند یاد کرده بود که نکرده است و گفته بود به داورى محمد بن على (علیه السلام)راضى هستى؟ پس هر دو بداورى من راضى گشته و من بقمرى نر گفتم: که نسبت به ماده خود ستم کرده‏اى او تصدیقش کرد.


اصول کافى-ترجمه مصطفوى، ج‏2، 375

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.