چهارده معصوم

چهارده معصوم

چهارده معصوم

چهارده معصوم

افطاری

انس بن مالک ، سالها در خانه رسول خدا خدمتکار بود و تا آخرین روز حیات رسول خدا این افتخار را داشت . او بیش از هر کس دیگر ، به اخلاق‏ و عادات شخصی رسول اکرم آشنا بود . آگاه بود که رسول اکرم در خوراک و پوشاک چقدر ساده و بی تکلف زندگی می‏کند . در روزهایی که روزه می‏گرفت ، همه افطاری و سحری او عبارت بود از مقداری شیر یا شربت و مقداری ترید ساده - گاهی برای افطار و سحر ، جداگانه ، این غذای ساده تهیه می‏شد و گاهی به یک نوبت غذا اکتفا می‏کرد و با همان روزه می‏گرفت . یک شب ، طبق معمول ، انس بن مالک مقداری شیر یا چیز دیگر برای‏ افطاری رسول اکرم آماده کرد ، اما رسول اکرم آن روز وقت افطار نیامد . پاسی از شب‏ گذشت و مراجعت نفرمود . انس مطمئن شد که رسول اکرم خواهش بعضی از
اصحاب را اجابت کرده و افطاری را در خانه آنان خورده است . از این رو آنچه تهیه دیده بود خودش خورد .
طولی نکشید رسول اکرم به خانه برگشت . انس از یک نفر که همراه حضرت‏ بود پرسید : " ایشان امشب کجا افطار کردند ؟ " گفت : " هنوز افطار نکرده‏اند . بعضی گرفتاریها پیش آمد و آمدنشان دیر شد " .
انس از کار خود یک دنیا پشیمان و شرمسار شد ، زیرا شب گذشته بود و تهیه چیزی ممکن نبود . منتظر بود رسول اکرم از او غذا بخواهد ، و او از کرده خود معذرت خواهی کند . اما از آن سو رسول اکرم از قرائن و احوال‏ فهمید چه شده ، نامی از غذا نبرد و گرسنه به بستر رفت . انس گفت : " رسول خدا تا زنده بود موضوع آن شب را بازگو نکرد و به روی من نیاورد "

داستان راستان جلد اول

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.