چهارده معصوم

چهارده معصوم

چهارده معصوم

چهارده معصوم

پیر و کودکان

پیرمردی مشغول وضو بود ، اما طرز صحیح وضو گرفتن را نمی‏دانست . امام‏ حسن و امام حسین ( ع ) که در آن هنگام طفل بودند ، وضو گرفتن پیرمرد را دیدند . جای تردید نبود ، تعلیم مسائل و ارشاد جاهل واجب است ، باید وضوی صحیح را به پیرمرد یاد داد ، اما اگر مستقیما به او گفته شود وضوی‏ تو صحیح نیست ، گذشته از اینکه موجب رنجش خاطر او می‏شود ، برای همیشه‏ خاطره تلخی از وضو خواهد داشت . بعلاوه از کجا که او این تذکر را برای‏ خود تحقیر تلقی نکند ، و یکباره روی دنده لجبازی نیفتد و هیچ وقت زیر
بار نرود .
این دو طفل اندیشیدند تا به طور غیر مستقیم او را متذکر کنند . در ابتدا با یکدیگر به مباحثه پرداختند ، و
پیرمرد می‏شنید . یکی گفت : " وضوی من از وضوی تو کاملتر است " .
دیگری گفت : " وضوی من از وضوی تو کاملتر است " . بعد توافق کردند که‏ در حضور پیرمرد هر دو نفر وضو بگیرند و پیرمرد حکمیت کند . هر دو طبق‏ قرار عمل کردند و هر دو نفر وضوی صحیح و کاملی جلو چشم پیرمرد گرفتند . پیرمرد تازه متوجه شد که وضوی صحیح چگونه است . و به فراست مقصود اصلی‏ دو طفل را دریافت و سخت تحت تأثیر محبت بی شائبه و هوش و فطانت‏ آنها قرار گرفت . گفت :
" وضوی شما صحیح و کامل است . من پیرمرد نادان هنوز وضو ساختن را نمی‏دانم . به حکم محبتی که بر امت جد خود دارید ، مرا متنبه ساختید . متشکرم " .

داستان راستان جلد اول

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.